بخوان

همسفر

 

 اس ام اس های عاشقانه و رمانتیک, تصاویر رمانتیک, تصاویر عاشقانه و رمانتیک, جملات زیبای عاشقانه و رمانتیک, دختر و پسر رمانتیک, دختر و پسر عاشقان�

 

گویا همان زمانی که آیه آیه عشق تو بر دلم نازل میشد

در سایه ی نگاهی

که برای به آتش کشیدن وجودی کافی بود

گفتی:بخوان

و همان موقع من زمزمه کردم

سوره دلتنگی را ...

 



نظرات شما عزیزان:

?
ساعت0:24---11 آذر 1390
تو اگر میدانستی که.....تو اگر می دانستی که چه زخمی دارد که چه دردی دارد خنجر ازپشت واز دست عزیزان خوردن ازمن خسته ی رنجیده نمی پرسیدی آه چرا تنهایی؟؟؟؟؟


k
ساعت0:37---15 تير 1390
کاش میدانستی آن کس که در تو امید به زندگی را پرورش میداد ، خودش محتاج ، قطره ای از باران محبت بود ...

k
ساعت0:37---15 تير 1390
کاش میدانستی آن کس که در تو امید به زندگی را پرورش میداد ، خودش محتاج ، قطره ای از باران محبت بود ...

k
ساعت0:28---15 تير 1390
چـِـ ه خـوش خیــ ـــآل استــ !!


فــ اصِـ لــــ ه را مــی گویــَــم . . .

بـ ه خـــیـــآلــش

تـــو را از مــَـن دور کــَ ــرده . . .
نـِــمـــی دآنــ ــد

تـــو جـــآیــَـت اَمـــن اســ ــت

ایـــنــــجـــــآ

مــیـــآن ِِ دلـــَــــ ـــ♥ــــــم . . .

buy


k
ساعت0:23---15 تير 1390
نام تو را مي نويسم با مَدي بلند

و اضافه مي كنم : ضرورت دارد با مَد بخوانند ...

مي خواهم جهان نفس كم بياورد در بردن نامت ...


k
ساعت0:21---15 تير 1390
دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید!؟
دیوانه نمی‌گوید دوستت دارم…

دیوانه می‌رود، تمام دوست داشتن‌ها را

به هر جان کندنی که شده، از هر دری جمع می‌کند

و می‌زند زیر بغلش

و می‌ریزد به پای کسی که،

هیچوقت قرار نیست بفهمد دوستش دارد !


kelk
ساعت19:24---6 تير 1390
دل های بزرگ و احساس های بلند، عشق های زیبا و پرشکوه می آفرینند.D.R.shariati





سلام


مرسی هگه تو نبودی کی میخاست به وبلاگ من سر بزنه /یا برام مطلبی بنویسه؟


kelk
ساعت19:24---6 تير 1390
دل های بزرگ و احساس های بلند، عشق های زیبا و پرشکوه می آفرینند.D.R.shariati


سلام


kelk
ساعت11:14---6 تير 1390
every night in my dreams I see you I feel you

هر شب در رویاهایم تو را می بینم و احساس ات می کنم

that is how I know you go on

و احساس می کنم تو هم همین احساس را داری

far across the distance and spaces between us

دوری، فاصله و فضا بین ماست

you have come to show you go on

و تو این را نشان دادی و ثابت کردی

Near , far , wherever you are

نزدیک، دور، هر جایی که هستی

I believe that the heart does go on

و من باور می کنم قلب می تواند برای این بتپد

once more you open the door
یک باره دیگر در را باز کن

and you are here in my heart

و دوباره در قلب من باش

and my heart will go on and on
و قلب من به هیجان خواهد آمد و خوشحال خواهد شد

love can touch us one time

ما می توانیم یک باره دیگر عاشق باشیم

and last for a lifetime
و این عشق می تواند برای همیشه باشد

and never let go till we are gone
و تا زمانی که نمردیم نمی گذاریم بمیرد

loved was when I loved you
عشق زمانی بود که من تو را دوست داشم

one true time I hold you
دوران صداقت، و من تو را داشتم

in my life we will always go on
در زندگی من، ما همیشه خواهیم تپید

near far wherever you are

نزدیک، دور، هرجایی که هستی

I believe that the heart does go on
من باور دارم که قلب هایمان خواهد تپید

once more you open the door
یک باره دیگر در را باز کن

and you are here in my heart

و تو در قلب من هستی

and my heart will go on and on
و من از ته قلب خوشحال خواهم شد

you are here there is nothing I fear

تو اینجا هستی، و من هیچ ترسی ندارم

And I know that my heart will go on

می دانم قلبم برای این خواهد تپید

we will stay forever this way
ما برای همیشه باهم خواهیم بود

you are safe in my heart

تو در قلب من در پناه خواهی بود

And my heart will go on and on

و قلب من برای تو خواهد تپید


kelk
ساعت2:08---6 تير 1390
سالهاست که معنای این را نفهمیده ام ،

"رفت و آمد"

یا

"آمد و رفت"

آدمها می روند که برگردند؟

یا

می آیند که بروند ...


کلک خیال
ساعت20:44---5 تير 1390
دل من تـنها بـود ،
دل من هرزه نـبـود ...
دل من عادت داشـت ، که بمانـد یک جا
به کجا ؟!
معـلـوم است ، به در خانه تو !
دل من عادت داشـت ،
که بمانـد آن جا ، پـشـت یک پرده تـوری
که تو هر روز آن را به کناری بزنی ...
دل من ساکن دیوار و دری ،
که تو هر روز از آن می گـذری .
دل من ساکن دستان تو بود
دل من گوشه یک باغـچه بـود
که تو هر روز به آن می نگری
راستی ، دل من را دیـدی ...؟!!


کلک خیال
ساعت20:36---5 تير 1390
در زندگی درهای بازی هم هست ...



زندگی این روزها عجیب تر شده است ..

از کسی که باب میل مان نیست و خوشمان نمی آید ، بد میگوییم و او را تردش میکنیم ،

و با کسی که خوش مان بیاید دوستی ...

روی حرفم دوست داشتن و نداشتن نیست که اختیاری ست .. حرفم از بی محلی ست ...

هیچ شده لحظه خود را در قلب شکسته شده ی کسی که او را کنار گذاشتیم بروی ..

هیچ شده خودت مورد بی مهری قرار بگیری ...

لحظه ای به محبت های نشده در حقت بنگر ..

این روزها ...

این روزها انگار روزهایی ست که ما خود احساس مان را در خویش متلاشی میکنیم ...

...

دل شکستگی ...

این روزها کسانی در اعتکاف بودند ، برای رضای خدا ،برای ایمانی نزدیک ، برای باوری ملموس تر ...

برای رسیدن به نرسیدن ... برای رسیدن به خدایی که در همه جاست ...

برای گفتن حرفهایی که خود میدانیم که او میداند و نمیدانم گفتن ما برای چیست ...



سه روز در خلوت ...

پس از رهایی و رسیدن به میان لحظه های پر تلاطم زندگی ،

درست در زمانی هایی که باید باور قلبی داشت با انگار نه انگار و ای دریغ که پس چه فایده ای ....

دریغ ازین که ایمان هم زمانی که زیر باران خیس شد عیارش دیده میشود ....

پس از روزی دوباره نقاب ها .

دوباره بازیگری ها ،

دوباره ندیدن ها و نشنیدن ها ..

و دوباره خود فریبی ها ..

دوباره ...

در نظر من ،

گاهی غمی از دل انسانی شستن از سر انسانیت زیباتر ست برای رسیدن به سرچشمه ی زیبایی ..

آیا شاد کردن دلی ،

پناه بی پناهی ،

آه و عشق دل شکسته ای ،

کمک نیازمندی...

بهتر و دلنشین تر از عبادت ها و دعاهای طولانی نیست ..

خود میدانیم همه چیز را میداند و هر کاری را میکند پس گفتن چرا ....

حرف حتی از گفتن و نگفتن نیست ...حرف من روی پافشاری بر رسیدن به خواسته ایست که خود میداند .

...

دست هایی که دستی را میگیرند از دست هایی که بالا میروند عزیزتر است ...

...

ای کاش این نقاب ها به لحظه محو شود ...این نقاشی ها در لحظه رخت فرو بندد .

ظلم در پشت نقاب ...

ظلم اندک و بسیار ندارد ...

بدی که بی برگشت شود ظلم است ...

زمانی به حرفی ، به نگاهی ، به ندیدن و نشنیدنی دلی را خرد می کنی ...

زمانی که قلبی شکسته میشود ،

صدای نمی شنوی .

خونریزی هم در کار نیست ...

بی صدا می میرد...

این هم ظلم است ، دیگر یک دل میلیون ها دل ندارد ...

عشق و محبت حقیقت همیشگیند ...

هیچ کس به غیر خود ما از خود ما فریب نمی خورد...

...

با یک دل غمگین به جهان شادی نیست

تا یک ده ویران بود آبادی نیست

تا در همه جهان یکی زندان است

در هیچ کجای عالم آزادی نیست ...



نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در 6 تير 1390برچسب:,ساعت 1:0 توسط mohsen|


آخرين مطالب
» دلـــــمـ تنـــــگـ استـــــ...
» تقدیـــــــم بــــــــه مهـــــربانـــــــــــــم:
» بخوان

Design By : Pichak