از ماضی ها ومضارع ها خسته ام دلم برای یک حال ساده ی تو را دیدن تنگ است.!..
هنوز هم دلم تنگ می شود... هنوز هم دلم تنگ می شود عمری از جان بپرستم شب بیماری را که تو یک شب به پرستاری بیمار آیی گویا همان زمانی که آیه آیه عشق تو بر دلم نازل میشد
برای محض حرف زدنت
و برای تکیه کلامهایت
که نمی دانستی
فقط کلام تو نبود
من هم به آنها ...
تکیه داده بودم!
در سایه ی نگاهی
که برای به آتش کشیدن وجودی کافی بود
گفتی:بخوان
و همان موقع من زمزمه کردم
سوره دلتنگی را ...
Design By : Pichak |